داستان سکسی محسن با زن داداش خانمش
در بیاتوش انواع فیلم و عکس سکس ایرانی و خارجی میتونی پیدا کنی تازه کلی داستان سکسی واقعی هم براتون داریم.
مشاهده داستانها مشاهده فیلم هاسلام من محسن هستم ۳۸سالمه با قد ۱۸۷ و قیافه متوسطی دارم هیکلم هم درشته، ۱۴سال پیش با خانمم ازدواج کردم و حالا دوتا بچه دارم چند سالی با خانمم دوست بودم بگذریم .
خانمم یه زن داداش داره که اسمش مریمِ.تو یک جمله بخوام بگم واقعا کردنیه خوش هیکل .سفید با باسن خوش فرمش که وقتی راه میره دل آدم براش غش میره
از همون اولش واقعا دوس داشتم که بکنمش ولی خب فقط یه خواسته بود و بس تا اینکه یه شب که واسه شام رفته بودیم خونشون بین مریم خانم و شوهرش دعوا شد برادر خانمم خیلی بددهنه و شروع کرد به فحاشی مریم هم چیزی نمیگفت و فقط گریه میکرد خلاصه شام زهر مارمون شد و اومدیم خونمون
من عادت به شب بیداری دارم و تقریبا اکثرا شبا تا ساعت ۴یا۵ بیدارم
ساعت حدودای ۲نصف شب بود که تو تلگرام مشغول چرخ زدن بودم که دیدم مریم خانم آنلاینه قصد خاصی نداشتم و فقط میخواستم باهاش درد و دل کنم تا آروم بشه .یه پیام الکی براش فرستادم ببینم سین میشه یا نه که یهو دیدم داره جواب مینویسه
-سلام تو چرا بیداری ؟؟
بعد از چند دقیقه چت حرفهامون کشید به بحثهای خیلی شخصی و تبدیل شد به یه سکس چت اساسی
ازینکه من تو هیچ چی براش کم نمیزارم .همه جوره هواشو دارم
مریم شاغله و درآمد خیلی خوبی داره کلا خونه و ماشین و هرچی که دارن از پول مریم خریدن
فکرش رو بکن یه زن شاغل با درآمد خوب و خیلی حشری.برعکس خانم من که خیلی سرد مزاجه و خیلی خرج بالا این موضوع رو مریم میدونست
مریم یه گلوله آتیش بود
کم کم از نوع و تعداد سکسهاشون صحبت کرد و…
من واقعا داشتم از سیخ درد میمردم بهش گفتم واقعا دوس دارم یبار باهات سکس داشته باشم ببینم تو بیشتر حشری هستی یا من؟؟
که ترسید و چت رو تموم کرد تو خیالاتم تصورش میکردم حتی تصورش تو خیالات هم عالی بود
چند روز گذشت تا دیدمش فقط داشت میخندید اونم با صدای بلند اطرافیان هم میپرسیدن چی بین شما دوتا هست که من هاج و واج مونده بودم .استاد حرف زدن بود بهترین جوابارو پیدا میکرد از همه نظر عالی بود .
بگذریم چند ماهی گذشت یه روز که خانمم رفته بود جشن عروسی دختر عموش و مراسم مردانه هم بعدشام شروع میشد
من خونه تنها بودم داشتم سریال والکینگ دد میدیدم که یهو زنگ خونمون رو زدن رفتم در رو باز کردم دیدم مریمه سلام و احوال پرسی کردم و دعوتش کردم بیاد تو ولی عجله داشت اومده بود سشوار بگیره بهش دادم و گفت تا یه ساعت دیگه میاره
واسه جشن آماده شده بود یه آرایش لایت واقعا زیبا بود
خب منم واسه رفتن داشتم آماده میشدم اهل مشروب نیستم ولی واسه سرخوشی دوتا قرص ترامادول انداختم بالا و رفتم دوش گرفتم اومدم چایی رو دم کردم که دیدم قرصا کارشون کردن حس جالبی داشت تو همون زمان مریم در خونه رو زد رفتم سشوار بگیرم که با دیدنش بدجور حشری شدم
سشوار رو خراب کرده بود داشت میگفت که چی شده بهش گفتم بیا تو درستش میکنم مهم نیس
یهو حرف رو عوض کردم گفتم با شوهرت در چه حالی گفت :هی آدم نیست که الاغه بیشعور
گفتم حیف تو نیست یکم فاصله رو کم کردم باهاش معلوم بود استرس گرفته بود البته قلب منم داشت تو گلوم میزد
بعد گفت آقا محسن چی بگم شانس منم اینه دیگه
گفتم میدونی که اندام خیلی خوشگلی داری
گفت انگار حالت خوب نیس چرا صدات دورگه شده
گفتم حرارت بدنت رو از همین فاصله دارم حس میکنم
بعد دستم رو بردم سمت کمرش گفت نکن گناه داره منم گفتم تو این وضع واقعا به فکر گناهی بعد چسبوندمش به خودم وای چه صحنه قشنگی بود هیچ مقاومتی نکرد لبام رو گذاشتم رو لباش
خشکش زده بود فقط واستاده بود اصلا دوس نداشتم اینطوری پیش بره
هیچ چی به ذهنم نمیرسید که بگم ولی میدونستم که خیلی حشریه پس ولش کردم گفتم اگه اذیت میشی بیخیال با تعجب گفت یعنی میتونی بیخیال شی گفتم اره
تو این ۱۵سال زندگی با یه زن یخ مزاج بیخیال شدن رو خوب یاد گرفتم .
یهو لب پایینم رو گرفت بین لباش و شروع کرد به مک زدن منم شروع کردم به لب گرفتن و بوس کردن و لیس زدن گردنش
تو بقلم گرفتمش آوردم تو اتاق خواب یه پیرهن نخی قرمز رنگ پوشیده بود که وقتی درش آوردم وای خدا چی میدیدم ممه های سفید تو یه سوتین مشکی شروع کردم به خوردن ممه هاش دیگه رفته بود تو فضا شلوار و شورتش رو باهم کشیدم پایین یه کس سفید تپل .خیلی خوشگل بود یه بوس از کسش کردم شروع کردم به خوردن کسش آه و نالش دراومده بود پاهاش رو از هم باز کردم هم زمان باخوردن کسش با انگشتم سوراخ کونش رو انگولک میکردم یهو پا شد گفت که میخواد ساک بزنه منم از خداخواسته . کیرم حدود ۲۰سانت میشه و کلفته.
وقتی شورتم رو درآورد با یه ولع خاصی نگاه به کیرم کرد و گفت لعنتی خیلی بزرگه واقعا تو دهنش جا نمیشد و دندوناش که به سر کیرم میخورد مورمور می شدم دید که نمیتونه ساک بزنه شروع کرد به لیس زدن، تخمام رو تو دهنش مک میزد خیلی حشری شده بود کلا تو فضا بود یهو دیدم رفت پایین تر و شروع کرد به زبون زدن کونم اصلا خوشم نیودم و نزاشتم ادامه بده ولی حالش خیلی خراب بود .خوابید رو تخت گفت تورو خدا کسم رو بکن دارم میمیرم، من از حرفایی که میزد کم مونده بود آبم بیاد خوابیدم روش کیرم رو میمالیدم به چوچولش ولی نمیکردم تو آه و اوخ میکرد داشت التماس میکرد که بکنمش منم که تو کف کونش بودم بهش گفتم باید از کون هم بدی گفت باشه آروم سرکیرم رو کردم تو هم زمان با خوردن ممه هاش آروم آروم کیرم رو میکردم تو بعد شروع کردم به تلمبه زدن هنوز چنتا بیشتر تلمبه نزده بودم که یهو چنگ انداخت پشتم و بدجوری لرزید و ارضا شد من بیشتر تو این فکر بودم که جای چنگاش رو پشتم نمونه چون اگه لو میرفتم هفت پشتم از هفت جهت جر میخورد
من تازه گرم شده بودم هنوز کیرم سیخ سیخ هم نشده بود ترامادول ها کار خودشون رو کرده بودن
شروع کردم به تلمبه زدن سرعتم رو زیاد کردم مریم هم تند تند ناله میکرد صداش بیشتر شبیه صدای سگ شده بود هههه
گذاشتمش کنار تخت یه لنگش رو دادم بالا و شروع کردم به تلمبه زدن داشت غش میکرد،سیاهی چشاش گم شده بود واقعا قیافش ترسناک شده بود که یهو لامذهب جیش کرد من از خنده داشتم روده بر میشدم اونم انگار اصلا اختیاری نداشت تنها کاری که تونستم بکنم این بود که پتو رو گرفتم جلوش که همه جیشش رو پتو خالی شد
گفت محسن تو رو خدابسه دارم میمیرم
گفتم من از کون میخوام که با وحشت گفت نه پاره میشم بخدا درد و مرض میگیرم کیرت خیلی بزرگه .منم خواستم کلک بزنم گفتم باشه پس مدل داگی شو منم ارضا شم شروع کردم به کردنش و همزمان داشتم کونش رو بازی میدادم دوباره رفت تو فضا یه انگشتم رو کامل کردم تو کونش طوری که کیرم رو با انگشتم که تو کونش بود حس میکردم بعد دو انگشتی این کار رو ادامه دارم واقعا نمیتونستم از خیر کون به اون خوشگلی بگذرم چند دقیقه با کونش بازی کردم بعد سر کیرم رو گذاشتم دم کونش که سریع خودش رو جمع کرد گفت تو رو خدا نمیتونم بخدا میترسم بخدا جر میخورم،منم دلم بحالش سوخت یکم تخمام رو خورد چند تا تلمبه دیگه تو چند پوزیشن دیگه زدم تا ارضا شدم آخرشم کل آبم رو ریختم تو کوسش
میدونست وازکتومی کردم خیالش راحت بود پا شد لباساش رو پوشید و گفت محسن امروز رو کلا فراموش کن این آخرین باری هست که این اتفاق میفته
منم قبول کردم از اون ماجرا یه سالی میگذره و دیگه سکس نداشتیم ولی خب حرف زدنامون خیلی راحت شده و همیشه واسه هم درد ودل میکنیم
پایان.